مصاحبه با Bebo Valdes، پیانیست کوبایی
منبع: flamenco-world.com
"بِبو والدز"(1) سابقه کاری درخشانی از خود بر اساس آثارش ساخته است. او دوستی نزدیکی با شخصیتهایی که پایه و اساس جاز لاتین و موسیقی کوبا را تغییر داده اند داشته است، موسیقی دانان اواخر قرن نوزدهم نظیر "ساموئل"، "سروانتس" و "رومئو". با وجود 91 سال سن و ابتلا به ورم مفاصل، انگشتان چابک او هنوز هم قادر به اجرای گامهای پیچیده موسیقی و ریتمهای تند رقص "مامبو" (2)که "کاچائو لوپز" (3) مبتکر آن بود هستند. از زمانی که موسیقیدانان فلامنکو او را با آغوش باز در جمع خود پذیرا شدند، حس موسیقایی ببو زندهتر شد و به پرواز درآمد. ببو که پیانو نوازیاش درخشش بیانی فوقالعادهای دارد، همکاری خود را با خواننده مشهور موسیقی فلامنکو "دیگو سیگالا" (4) آغاز کرد. نتیجه این همکاری آلبوم موفق "لاگریماس نگراس (اشکهای سیاه)" (5) بود. آلبومی درخشان و ممتاز از سبکهای مختلفی که پیش روی ماست. طعمی جادویی از موسیقی محلی و قبیله ای. در اینجا آواز فلامنکو و صدای سازها همدیگر را تعقیب میکنند، همدیگر را مییابند، همدیگر را نوازش میکنند و در آغوش میکشند و سرانجام در رویایی یکتا غرق میشوند.
***
در پارهای از موارد، شما آموختهها و تاثیرپذیریهایی از موسیقی اسپانیا داشته اید. کدام نوع موسیقی بیشترین اثر را بر روی شما داشته است؟
موسیقی آهنگسازان قدیمی مثل "مانوئل د ِ فایا"، "خواکین تورینا" و "ایزاک آلبنیز". فایا به خاطر تنظیماتش. او تکنیکی فرانسوی داشت که آن را بر روی موسیقی اسپانیا پیاده میکرد. به نظرم یکی از شاگردان آلبنیز بود. به آلبنیز و تورینا هم عشق میورزم. آنها قلب من را با موسیقیشان لمس کردند. به هر حال باید بین آن سه یکی را انتخاب کنم، و میگویم فایا. فکر میکنم از همه آنها بهتر بود.
آیا این فلامنکو بود که در سالهای جوانی شما عشق به موسیقی اسپانیا را در شما زنده کرد؟
(باخنده) این طور هم میتوان گفت. اما سالها گذشت تا از تاثیر وجودی آن آهنگسازان قدیمی به طور خاص به فلامنکو برسم و آن زمانی بود که کودکی به نام دیگو سیگالا نوازندگی من را در آهنگ اشکهای سیاه همراه با پسرم "چوچو" (6) و کاچائو لوپز شنیده بود. او گفت که قصد یادگیری دارد و من گفتم که این یادگیری چرا از پایه و اساس نباشد. بدین ترتیب اولین برخورد ما در خانه "فرناندو تروئبا" رخ داد. در حالیکه با آواز دیگو مینواختم پی بردم که چه شباهتی بین موسیقی کوبا و موسیقی اسپانیا وجود دارد. مثلاً یک وزن مالاگایی وجود دارد که دقیقاً مشابه "گواگوآنکو"ی (7) ما کوباییهاست. در موارد بیشمار دیگر ریتمها و هارمونیهای مشابه دیگری هم وجود دارند که متاثر از موسیقی آفریقا و هند هستند. بنابراین ما به طور طبیعی شروع به نواختن "بولرو" (8)، "سِگوئیریا" (9) و "گواخیرا" (10) کردیم.
اما، با وجود چنین رشته پیوندی میان موسیقی فلامنکو و موسیقی "آفرو کوبا" (11)، شباهتهای دیگری هم بین این دو هست. به طور مثال در رابطه با تانگو و یا "کومپارسا" (12) و یا شباهت بین "رومبا فلامنکو" (13) و آهنگهایی که به زبان محلی "یوروبا" (14) خوانده میشده...
ببو والدز
بله موافقم. من فکر میکنم همه اینها ناشی از شروع مهاجرت به کوبا در سال 1509 بود که توام با استعمار شد. ما نباید فراموش کنیم که موسیقی دوضربی رقص کوبا یعنی "هابانارا" (15) از اسپانیا به کوبا آمد. اتفاق مشابهی برای" کونتره دانس" (16) هم رخ داد یعنی وقتی هابانارا خودشو رو از اسپانیا به هاوانا رساند کونتره دانس هم از هائیتی و فرانسه به شهر سانتیاگو د ِکوبا رسید. ملّاکین هائیتی در سانتیاگو و گوانتانامو ساکن شدند و بردههایشان را هم همراه شان آوردند. این سیاهان که مجبور بودند در مزارع نیشکر کار کنند نوع خاصی از موسیقی را همراهشان داشتند که از بین همه آنها میتوانیم به نوع افریقایی از کونتره دانس و یا موسیقی "چانگوئی" (17) اشاره کنیم.
اما در قبال اصالت کونتره دانس شبهههای زیادی وجود داره. برخی پژوهندگان موسیقی اصالت آن را از انگلستان میدانند اما من به شخصه بدون اینکه قادر به اثبات چیزی باشم معتقدم که این موسیقی صددرصد اصالت فرانسوی دارد.
اجازه بدهید از این بحث به سمت موسیقی مدرن امروز گریز بزنیم. راجع به "پاکوئیتو د ِ ریورا" (18) صحبت کنیم. کسی که باعث و بانی اصلی بازگشت شما به صحنه پس از بیست سال گوشهگیری بود...
پاکوئیتو در یکی از روزهای سال 1994 با من تماس گرفت و از من درخواست کمک کرد. او میبایست برنامه موسیقی اجرا میکرد و نیاز به قطعاتی خوب و اصیل داشت. من به او گفتم که من از چیزی که تو از من خواستهای خیلی دورم، من سالهاست که هیچ قطعهای نساختم. او از من پرسید ولی آیا تو ایده جدیدی برای کار داری؟و من گفتم که اِی... چند تایی دارم! پس من مشغول به کار شدم و در طی 36 ساعت من تعدادی قطعه آماده کرده بودم. قطعاتی نظیر قطعه "موج خروشان" (19) که برای پیانو تنها نوشته بودم. این آلبوم متعلق به پاکوئیتا بود ولی او امتیاز این آلبوم را به من اهدا کرد و اینگو شد که ببو به صحنه بازگشت! (20)
شما در دهه 40 و 50 یعنی قبل از وقوع انقلاب کوبا چهره بسیار فعالی در موسیقی بودید. از آن دوره چه چیزی در ذهن شما مانده است؟
کوباییها در آن سالها بسیار به آمریکا رفت و آمد میکردند. مخصوصاً طی ماههای نوامبر تا مارس. آنها مجبور بودند در کازینو ها به نواختن مشغول باشند. من در آن دوره موسیقی جاز میزدم هرچند که به شدت هم مجذوب رقصهای خیابانی، "بوگی بوگی" (21) ، "دانسون" (22) و رومبا بودم. بعد در سال 1937 بود که با کاچائو لوپز ارکستر تشکیل دادیم. باید اذعان کرد که کاچائو در این ارکستر به شیوه خودش موسیقی و رقص مامبو را از نو ساخت. ار کستر کاچائو راهش را ادامه داد اما من مشغول درس خواندن شدم. در سال 1943 به گروه موسیقی "کوربلیتو" (23) پیوستم. در آن سالها مطالعات من تقریباً رو به پایان بود. مطالعه هارمونی پایان یافته بود و در شرف آغاز مطالعاتم در زمینههای کنتراپوان و ارکستراسیون بودم. من هیچ گاه در کنسرواتوار مجبور نشده بودم که ملودیهایم را در وسط یک اجرا تغییر دهم و متنوع کنم، بنابراین لازم بود که کنسرواتورا را به مقصد یک آموزگاه در سطح شهر ترک کنم!
آیا این همان زمانی نبود که اسطوره موسیقی جاز "نورمن گرانز" (24)، از شما برای ضبط یک قطعه استفاده کرد؟
این اتفاق کمی بعد تر رخ داد، یعنی سال 1952. من هیچ گاه او را ندیدم. امواج سنگینی از سوی جامعه آمریکا موسیقی کوبا را تحت اثر قرار میداد. گرانز از من استفاده کرد و اولین ضبط از یک موسیقی کوبایی در تاریخ را با هم انجام دهیم. تقریباً یک ماه بعد آن قطعه در استودیویی در هاوانا ضبط شد ولی گرانز آنجا نبود. نمیدانم به چه دلیل او نمیتوانست که بر این ضبط نظارت کند. به هر حال ضبط منحصر به فردی از موسیقی کوبا بود. عرق نیشکر و آبجو هم داشتیم. عالی بود!
گاهاً متوجه شدهایم که جاز آفرو-کوبایی دقیقا همان جاز لاتین نیست. چه تفاوتهایی بین این دو سبک جاز هست؟
جاز آفرو-کوبایی دقیقاً بداههنوازیهای ما بر اساس ریتمهای کوبایی بود، دقیقاً همان کاری که "ماریو بوئزا" (25) در آمریکا میکرد. ولی مشکل اصلی، بخش مالی و فروش کار بود، چرا که عبارت جاز لاتین برای کمپانیهای آمریکای جنوبی خوشآیند تر بود. این عنوان به کل قاره آمریکای جنوبی اشاره میکرد و طبعاً فروش بالا میرفت.
با این اوصاف آیا فکر نمیکنید موسیقیدانانی نظیر "خاویر کوگ"ا یا "داماسو پرز پرادو" پیچیدگی ریتم موسیقی کوبا را که در جاز آفرو-کوبا نمود واقعی داشت فرونشاندند و با مُهر جاز لاتین قربانی این هدف اقتصادی کردند؟
خب، دقیقاً نمیتوانم راجع به شخص خاصی مثل پرز پرادو صحبت کنم. او متولد شهر ماتاندا بود و تنظیمات خیلی خوبی انجام داده بود، مخصوصاً وقتی که به مکزیک رفت. شاید وقتی خیلی معروف شد تا حدودی از کیفیت کار صرفنظر کرد. خاویر کوگا هم بیشتر یک کاریکاتوریست و نماینده هالیوود بود تا یک موسیقیدان، هرچند که نمایش بسیار موفقی در موسیقی داشت و بیشتر از همه موزیسینهای کوبایی هم پول درآورد!
اما "بنی مور" (26)! صدای موسیقی کوبا! شخصی که واقعاً موزیسین بود تا اینکه تاجر باشد. آیا درست است که بنی مور با دیدن پیانو نوازی پسر شما چوچو والدز به شما گفت: "هی! این پسر از تو هم بهتر پیانو خواهد نواخت؟!"
بنی مور
(با خنده) این دقیقاً چیزیست که او گفت... من بنی را در سال 1945 دیدم. آن موقع در گروه موسیقی رادیو کار میکردم و برای آهنگها تنظیم مینوشتم. در آن زمان احتیاج به یک خواننده پیدا کرده بودیم چرا که خواننده قبلی ما مریض شده بود. بنی مور جانشین او شد. او واقعاً مرد با لیاقتی بود. هیچ کس فکر نمیکرد او از مرتبه یک گیتار نواز خیابانی به جایی برسد که برای خودش ارکستر داشته باشد. به هرحال، هرچند که بنی میدانست که چگونه ارکسترش را هدایت کند ولی در واقع او یک رهبر ارکستر نبود. کسی که این نقش را پذیرفت "گِنروسو خیمنز" بود که تنظیمات را برای بنی مینوشت. زمانی که من آلبوم "باتانگا" را منتشر کردم او پیش من آمد و درخواست کار کرد چرا که اخراج شده بود. من با پاکوئیتو گوتیرز صحبت کردم و این زمانی شد که ما کارمان را در رادیو آغاز کردم. بعد از آن بود که بنی مور درخشید.
اگر بخواهیم باز هم راجع به ببو صحبت کنیم نمیتوانیم از خانواده پیانویی والدز چشمپوشی کنیم. فرزند شما، چوچو یک پیانیست شناختهشده است. در مورد نوه شما، دختر چوچو چطور؟
ببو والدز همراه پسرش چوچو والدز
بله، باورنکردنیست! دایانا دختر چوچو در سن 19 سالگی جایزه اول مسابقات پیانو نوازی کلاسیک را در ایتالیا برد. او سرمایه اصلی زندگی چوچو محسوب میشه. کمی پیش از این بود که چوچو او را به من معرفی کرد. او در چشمان من نگاه کرد و اعلام کرد که قصد دارد راه پدرش و من را در موسیقی جاز ادامه دهد. اما او این جمله را برای کمک گرفتن نگفت بلکه با تمام وجود آنرا ابراز کرد. در حقیقت او از من میخواست که چوچو را راضی کنم تا به او اجازه فعالیت در چنین مسیری را بدهد. و حالا من به شما میگویم که ما یک قرار ملاقات با هم داریم. در فستیوال جاز سن سباستین در 27 جولای. اول از همه چوچو با گروهش ظاهر خواهد شد و سپس من همراه با سیگالا روی سن خواهم رفت. ظاهراً شاهد رویارویی یک مصاف بین سه پیانو خواهیم بود. من، پسرم چوچو و نوهام دایانا.
بعضی منتقدین اشاره کردهاند که سبک پیانو نوازی شما بیشتر به سبک نئوکلاسیک قرن نوزدهمی مثل سبک نوازندگانی همچون رومئو و ساموئل مرتبط است تا سبک نوازدنگی قرن بیستم...
این سوال عموماً راجع به سبک است. وقتی من آلبوم باتانگا را منتشر کردم همه گفتند که این سبک پیشروی نوازندگی کوباست. اما من نمیتوانستم نوازندگی "ارنستو لکونا" و رومئو را فراموش کنم. آنها قلمرویی ساختهاند که ما همگی امروز بر وسعت آن گام برمیداریم.
همراه با دیگو سیگالا، تمرینات اشک های سیاه
اجازه بدهید روی آلبومی متمرکز شویم که به تازگی از سوی شما و دیگو سیگالا منتشر شده است یعنی آلبوم اشکهای سیاه. در این آلبوم برای نخستین بار موسیقی بولرو کوبا با فلامنکو اسپانیا همراه شد. چه شد که به انتشار یک آلبوم به سبک بولرو مبادرت کردید و چرا اسم اشکهای سیاه را انتخاب نمودید؟
جلد صفحه اشک های سیاه
اسم اشکهای سیاه به این خاطر انتخاب شد که این اسم متعلق به یک آهنگ معروف بولروی کلاسیک است که توسط "میگوئل ماتامورو" (27) ساخته شده است. ما میخواستیم اجرایی متفاوت از این آهنگ داشته باشیم. متفاوت با صدها نسخه موجود. بعلاوه، سیگالا دیوانه این آهنگ است... و عاشق هر بولرو دیگر... من در تمام عمرم این آهنگها را نواختهام. میتوانم بگویم که مردم به شدت تحت تاثیر این اجرا قرار گرفتند. این آلبوم قطعات بسیار تاثیر گذاری دارد. زمانی شنوندگان متاثر میشوند و میگریند و زمانی دیگر سرزنده و شوخ میشوند.
وقتی شما سبکهای مختلف را مینوازید چگونه آنها را با پیانو وفق میدهید؟
در ظاهر ابتدایی قضیه من چیزی را در سبک تغییر نمیدهم. من سعی میکنم فُرم را به دست بگیرم. ممکن است برای زینت دادن کمی ملودیها را تغییر دهم. من از اهالی موسیقی فلامنکو خیلی چیزها یاد میگیرم. در میان دیگو سیگالا و دیگران قرار میگیرم و به دنیایشان وارد میشوم. آنها هم به دنیای من میآیند. ببینید... به من هدیه دادهاند (با افتخار مدالی که روی سینه راستش نصب کرده را نشان میدهد). این مدال متعلق به انجمن اخوت کولیهای آلمریا (28) است. آنها به من گفتند که من عضوی از آنها هستم. من هم همین را به آنها گفتم. (کمی مکث میکند) باورنکردنی است که آنها اینقدر موزیکال هستند. مثلاً "نینیو خوسهله"(29) را ببینید. او هیچگاه به کنسرواتوار نرفته است اما از بهترین اجراکنندگان صحنه است.
به عنوان سوال پایانی، چه برنامههایی برای آینده دارید؟
برای آینده پروژهای ندارم اما در حال حاضر برنامههای زیادی دارم. به امید خداوند قصد دارم تا آنجا که بتوانم کار کنم. در سن و سالی که من هستم نمیتوانم برنامههای بلند مدت را طرح ریزی کنم. ماهها میگذرند و من آنها را میشمارم ولی به درک... چرا که سه آلبوم جدید من همین امسال ضبط شدهاند! یکی با گروه خودم، یکی به صورت تکنوازیهایی از پیانو و ویلن و دیگری با یک گروه 9 نفره. هر آلبوم معرف وجهی از وجود من است. این کارها را "نَت شدیاک" و "تروئبا" به من پیشنهاد دادند و خوشبختانه قابل انجام بودند. و حالا از خداوند میخواهم که به ما کمک کند که با هم بتوانیم تا آنجایی که ممکن است کار کنیم.
ببو والدز و دیگو سیگالا همراه با جایزه گرمی
------------------------------------------------------------------------------------------------
پانویس:
1- Bebo Valdés
2- Mambo: نوعی رقص و موسیقی کوبایی. این کلمه در زبان "یوروبا" که زبان برده های افریقایی مهاجر به کوبا بوده است به معنی "گفتگو با خدایان" می باشد. نوعی از موسیقی آمریکای لاتین که در دهه 30 میلادی توسط کاچائو لوپز و بعضی موسیقیدانان معاصر او نظیر Beny Moré ابداع شد. این موسیقی در کازینوهای هاوانا اجرا میشد.
3- Cachao López: معروف به "کاچو"، موزیسین و نوانده باس در موسیقی مامبو که در معروفیت مامبو در اوایل دهه 50 میلادی در آمریکا نقش اساسی داشت. او چند جایزه گرمی برد و به عنوان مبتکر مامبو معروف شد.
4- Diego El Cigala: دیگو رامون خیمنز سازار خواننده مشهور موسیقی فلامنکو ملقب به اِل سیگالا به معنی میگوی نروژی. او خود گفته است که این لقب را سه گیتاریست به او دادند و منظورشان از این لقب لاغری بیش از حد دیگو بود! او به همراه ببو والدز با آلبوم اشک های سیاه برنده جایزه گرمی شد.
5- Lágrimas Negras
6- Chucho Valdés
7- Guaguancó: نوعی رقص کوبایی دارای حرکات بسیار پیچیده با ریتم تند. این موسیقی شامل نواختن ساز های ضربی کوبایی همراه با آواز یک خواننده سولو است که همراه چند نفر که به صورت هم صدا آواز می خوانند برنامه را اجرا می کند. علاوه بر این دو رقصنده، یک مرد و یک زن هم برنامه را همراهی می کنند.
8- Bolero: نوعی از رقص متداول در اسپانیا و کوبا با ریتم آرام. این رقص دارای اصالتی بیش از یک قرن است و امروزه هنوز هم متداول است. نوع اسپانیایی و نوع کوبایی این رقص از هم مجزا هستند. این رقص معمولاً دارای ریتم 4/3 است.
9- Seguirilla: نوعی از رقص اسپانیایی که در کوبا هم متداول است. موسیقی همراه این رقص از کلام کمتر بهره میگیرد و بیشتر با صداهایی نظیر شیون و ناله همراه است. این رقص یک رقص انفرادی است. این رقص باید با حسی بسیار قوی اجرا شود. رقصی است سنگین و موقر، سخت و زمخت، دارای احساسات شدید و مربوط به مراسم سنتی و آیینی. هنگام این رقص محیط اطراف باید ساده بوده و نباید دارای تزئینات باشد. ریتم این رقص آرام ولی درعین حال پیچیده است.
10- Guajira: نوعی موسیقی کوبایی که دارای شعر روستایی میباشد. این نوع موسیقی و رقص معمولاً در اوزان 4/3 یا 8/6 و توسط یک خواننده همراه با گیتار اجرا میشود. خواننده معمولاً در شعرش به زیبایی محیط روستاها و چشماندازهای آن اشاره میکند.
11- Afro-Cuban Music: موسیقی کوبا که دارای ریشههایی از موسیقی آفریقا هم هست. در عمل کلیت موسیقی کوبا متاثر از افریقاست، بنابراین این اصطلاح را میتوان به طور جامع در مورد موسیقی کوبا به کار برد.
12- Comparsa: رقصی نمایشی و کاملاً تصویری که به صورت جشن در خیابانها برگذار میشود. نمایشگران و رقصندگان همراه با صدای طبلها و آوازهوانی سرایندگان که Conga نام دارند به پایکوبی مشغول میشوند. در نهایت هیاتی از داوران بهترین اجراکنندهگان را برمیگزینند.
13- Rumba Flamenco: شیوهای از موسیقی فلامنکو که حاصل از اثر پذیری موسیقی فلامنکو از موسیقی آفرو-کوبایی است. این اثر پذیری از کوبا به اسپانیا در قرن 19 میلادی رخ داده است. این موسیقی در اسپانیا همراه با گیتار و کف زدن است در حالیکه در کوبا توام با نواختن ضربی و پرکاشن چوبی میباشد.
14- Yoruba: زبانی رایج در غرب آفریقا که توسط برده های آفریقایی به کوبا هم آمد. بیش از 25 میلیون نفر در افریقا به این زبان تکلم میکنند. زبانی رایج در ترانه سرایی و آهنگسازی
15- Habanera: نوعی رقص کوبایی متعلق به قرن نوزدهم میلادی. مشخصه بارز این رقص ریتم هابانرا است که همراه با شعر ترانه اجرا می گردد. این ریتم 4/2 است که در هر میزان آن به ترتیب یک چنگ نقطه دار، یک دولا چنگ و سپس 2 چنگ وجود دارد. می توان گفت نخستین نوع رقص که از کوبا به جهان صادر شد هابانرا بود.
16- Contradanza: رقصی با اصالت انگلیسی از قرن هجدهم که توسط فرانسویها، انگلیسیها و آلمانیها در قرن نوزدهم انجام میشد. این رقص برای زوجهای متعدد که همزمان میرقصند طراحی شدهاست. این رقص مخصوص طبقه اشراف بود.
17- Changuí Sound: رقصی متداول در شرق کوبا در سالهای نخستین قرن بیستم. دوره رواج این موسیقی با دوره تلفیق گیتار اسپانیا و ریتمهای افریقا همعصر بود. این موسیقی بیشتر در استان گوانتانامو در شرق کوبا رواج یافته بود.
18- Paquito de Rivera: نوازنده کوبایی ساکسفون آلتو، ساکسفون سوپرانو و کلارینت و برنده چند جایزه گرمی.
19- Oleaje
20- ترجمه عنوان لاتین آلبوم 'Bebo Cabalga de Nuevo'
21- Boogie Boogie: نوعی رقص با ریتم شش ضربی متداول در اروپا طی دهههای 30 تا 50 میلادی
22- Danzón: رقص ملی و رسمی کوبا که توسط مهاجران فرانسوی که از انقلاب هائیتی گریخته بودند به کوبا آورده شد.
23- Curbelito
24- Norman Granz: جازیست معروف آمریکایی و تهیه کننده موسیقی در دهه پنجاه و شصت میلادی.
25- Mario Bauzá: موسیقیدان کوبایی ساکن آمریکا در دهه 30. وی از نخستین کسانی بود که موسیقی کوبا را در آمریکا معرفی کرد.
26- Benny Moré: خواننده کوبایی (1919 – 1963) که به عقیده بسیاری از علاقمندان موسیقی کوبا بهترین خواننده در این موسیقی در تمام ادوار محسوب میشود. او به سبب تبحر بالایش در انواع سبکهای موسیقی القاب بسیاری از مردم دریافت کرده بود از قبیل Bárbaro del Ritmo به معنی مرد وحشی ریتم!
27- Miguel Matamoros، آهنگساز و گیتاریست کوبایی(1971-18941).
28- Almería: استانی واقع در جنوب شرقی اسپانیا در سواحل مدیترانه
29- Niño Josele: گیتاریست جوان اسپانیایی و مبتکر سبک نئوفلامنکو