چهارشنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۳

خدا هنگام آفریدن مادرم چقدر مهربان بود!

روی میز شما یک ظرف میوه قرار دارد. کنار آن هم یک لیوان بزرگ قرار گرفته است که حاوی شربت خاکشیر می باشد. با نوشیدن کمی از آن عطر گلاب روان شما را شاد خواهد کرد. کمی آن طرف تر یک کاسه شیشه ای که به طرز زیبائی برش خورده و تراشیده شده قرار دارد که داخل آن پر است از پسته و بادام و توت خشک و کشمش و انجیر و بادام هندی. کنار ظرف آجیل یک بسته بیسکویت باز نشده قرار دارد که به آدم هشدار می دهد: مرا بدون چای میل نکنید! ... اگر به آشپزخانه سر بزنید زیر سماور روشن است و چای تازه دم توی قوری منتظر است تا رنگ زیبا و عطر دلپذیرش را بروز دهد. از آشپزخانه بیرون بیائید و سری به جاهای دیگر خانه بزنید. در اطاق نشیمن و روی یک مبل راحتی دو میل بافتنی با مقدار زیادی کاموا های رنگی قرار دارد. شال گردن دستباف شما به زودی آماده می شود. گره ها بوسیله دست هایی ماهر و مقدس زود بافته می شوند و شال گردن هی دراز و دراز تر می شود. دوباره به اطاق خودتان برگردید و لیوان آب میوه دیشب را که خورده اید به آشپزخانه بازگردانید. در راه رفتن ضبط صوت را هم روشن کنید و برای بازگشتتان به اطاق یک موسیقی مناسب انتخاب کنید. اکنون حال شما بسیار خوب است، چرا که در سرمای زمستان در گرمای اطاقتان نشسته اید و به یک موسیقی زیبا گوش می دهید، احیاناً چای با بیسکویت میل می کنید و از زندگی لذت می برید...
همه اینها از مزایای داشتن یک مادر خوب است. خدا هنگام آفریدن مادر خیلی مهربان بود.
احسان شارعی
23/10/1383

هیچ نظری موجود نیست: