شنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۳

ویژه نامه مشروطیت-گفتار سوم
بررسی

روزنامه نگاران در نفی استبداد همت می گمارند

در این گفتار سعی می کنیم کمی به وضعیت روزنامه نگاری ایران در زمان مشروطیت بپردازیم. سر آمد روزنامه نگاران عصر مشروطه را باید صور اسرافیل یا همان میرزا جهانگیر خان شیرازی بدانیم. روزنامه ای که علی اکبر دهخدا با امضای دخو در آن طنز می نوشت و انتقادات سیاسی می کرد نامش صور اسرافیل بود. وضعیت بعد از به ثمر رسیدن انقلاب مشروطه به طوری بود که آزادی خواهان هنوز تمام خواسته هایشان را برآورده شده نمی دیدند. در حقیقت مسلم بود که فریاد مشروطیت فقط مردم طهران را هوشیار کرده و مردم دیگر ولایات هنوز در خواب غفلت اند. علاوه بر آن روزنامه نگاری از ارکان مهم یک نظام مشروطه به شمار می رفت. بنابراین روزنامه ها آغاز به کار کردند. مقالات تند و آرام نوشته شد. عده ای محکوم و عده ای ستایش شدند. در جو سیاسی آن روز ایران، طنز بهترین راهی بود که می شد در لفافه مشکلات را گفت. کمی از طنز نویسی و سپس وضع روزنامه نگاری در زمان مشروطیت بگوییم:
کم کم به فکر روزنامه نگاران رسیده بود که طنز می تواند روشی مناسب برای پیش بردن اهداف اصلاح طلبانه باشد. بدین ترتیب طنز نویسی در برنامه های کاری روزنامه های آن موقع قرار گرفت. سر آمد این ها روزنامه ملا نصرالدین بود که طنز های بسیار جالبی در زمینه انتقاد از سیاست های موجود داشت.
در طهران نخست روزنامه مجلس به تحریر درآمد. این روزنامه شامل مقالات و اخبار و شرح کامل مذاکرات مجلس بود. میرزا محمد صادق طباطبائی هم از جمله نویسندگان این روزنامه به شمار می رفت. این روزنامه در مدتی کوتاه از نام بردن نمایندگان مجلس در شرح گفتگوها سر باز زد که با اعتراض مردم دوباره به شیوه قبل خود باز گشت. پس از مجلس روزنامه های بیشماری انتشار یافت. بسیاری از اینان نمی دانستند که چه می خواهند بنویسند. تنها می گفتند چون دیگران می نویسند، پس ما هم بنویسیم! در این روزنامه کم کم اثرات مشروطه دینی و مشروطه غیر دینی هم ظاهر شد که اسامی همچون: وطن، ندای وطن، کلید سیاسی، ندای اسلام، صبح صادق، حی علی الفلاح، صراط المستقیم ، ترقی، جام جم، زبان ملت و ... موید آنست. اکثر این نشریات دوام زیادی نیاوردند مگر تعدادی محدود. اما دو روزنامه مطرح در این دوره وجود داشت. یکی حبل المتین بود که قبل از مشروطه هم در کلکته منتشر می شد و به ایران می آمد، اما چون مسافت طولانی بود و در طول رسیدن به ایران خبر هایش جذابیت خود را از دست میداد چاپ آن به ایران منتقل شد و تحت نظر سید حسن کاشانی فعالیت خود را ادامه داد. این روزنامه از جانب داری عین الدوله صرف نظر کرده و هر از چند گاهی مقالات در خور تحسین می نوشت.
اما روزنامه دیگر صور اسرافیل بود که آنرا میرزا قاسم خان تبریزی و میرزا جهانگیر خان شیرازی ( که بعد ها خود ، صور اسرافیل نامیده شد) پایه گذاری کردند. این روزنامه نیز رویه طنز را در کار خود داشت و ستونی به نام چرند و پرند که آنرا میرزا علی اکبر خان قزوینی ( دهخدا) با امضای دخو می نوشت در صوراسرافیل چاپ می شد. ازاین بزرگ مرد عرصه تاریخ ادبیات و روزنامه نگاری ایران مقالاتی در خور تحسین و طنز هایی ظریف بر جای مانده است. نمونه ای از آنها اعتراض طنز گونه دخو به آمیختن خاک به آرد در تبریز بود که بعلت گرانی نان انجام می گرفت.
در شهر های دیگر ایران روزنامه شاخصی به چشم نمی خورد و شاید تنها بتوان جهاد اکبر را در اصفهان نام برد.
***

این گونه بود اوضاع روزنامه نگاری ایران در زمان مشروطیت، زمانی که انقلاب در طهران به پیروزی رسیده بود و تبریز در شرف انقلاب و پیوستن به طهران بود. بعدها با روی کار آمدن استبداد محمد علی شاه، به توپ بستن مجلس و جنگ تبریز، سرنوشت بدی برای بسیاری از روزنامه نگاران رقم خورد. میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل پس از به توپ بسته شدن مجلس اسیر و به همراه ملک المتکلمین کشته شد. علی اکبر دهخدا به همراه تقی زاده به سفارت انگلیس گریخت تا از مرگ مصون بماند. افراد دیگری نیز همچون سید محمد رضا شیرازی از تیغ تیز محمد علی شاه مصون نماندند.
مجلس به توپ بسته شد. مردم و روزنامه نگاران و آزادی خواهان به دست محمد علی شاه و سردمداران روسیه کشتار شدند. سپس به دلاوری های افرادی نظیر ستار خان و باقر خان و سردار اسعد بختیاری و یپرم خان و ... مشروطه از استبداد طلبان باز پس گرفته شد. روزنامه نگاران جوان به عرصه آمدند. صور اسرافیل مُرد، اما تصویرش یادگاری شد تا برای همیشه نمادی از روزنامه نگار آزادی خواه باشد که بی محابا نوک قلم تیزش را به سوی آنکس که در جهت خلاف پیشرفت ایران قدم بر می دارد، بگیرد.
احسان شارعی
15/5/1383

هیچ نظری موجود نیست: