سفرنامه کلوتها- بخش اول
گنبد جبلیه، یخچال طبیعی، مجموعه گنجعلیخان، آبادیهای ییلاقی سیرچ
مهمان رفقای موسسه آفتاب کلوت بودم. سفر به استان کرمان و دیدن کویر لوت و کلوتهایش همیشه از آرزوهایم بود. آرزویی که امسال بهش رسیدم.
ساعت 4 بعد از ظهر راهآهن تهران بودم. تا همه مسافرهای تور از راه برسند و بلیط هر کس به دستش برسد ساعت به 5 رسید و راس پنج و ربع حرکت به سمت کرمان آغاز شده بود. قطار معمولی با کوپههای شش نفره.
خواب در تکان ملایم کوپهای در میانه واگن شماره 6 برایم دلچسب بود و صبح که بیدار شدم حالم نسبتاً خوب بود. دو اتوبوس اسکانیا در مقابل ورودی ایستگاه راهآهن کرمان منتظر ما بودند. هوا خنک بود اما یک لباس ساده کفایت میکرد و احتیاج به بالاپوش نبود. در رستوران سنتی مهر صبحانه مفصلی خوردم و بعد راهی شدیم برای بازدید از گنبد جبلیه.
راهنمای محلی ادعا میکرد که این گنبد احتمالاً آرامگاه موبدی زرتشتی بوده است و سقف عمارت که به شیوه معماری اسلامی ساخته شده بعداً به بنا اضافه شده است. احتمال دیگری که در مورد گنبد جبلیه مطرح است استفاده از آن به عنوان یک رصد خانه است چرا که این گنبد هشت وجه و هشت در در جهتهای اصلی جغرافیایی شمال، جنوب، شرق و غرب و جهتهای بین آنها دارد. این گنبد امروزه موزه سنگ است که سنگ مزارهایی با قدمتهای بسیار زیاد در آن موجود است.
با ترک گنبد جبلیه دورنمای دو قلعه متعلق به دوران پیش از اسلام به نامهای قلعه دختر و قلعه دیگری که اسمش یادم نیست در افق دید قابل مشاهده بود. سپس به یخچال طبیعی و بازسازی شدهای رسیدیم که نمونهاش را در ابرقو دیده بودم.
روی یکی از دیوارها نقاشی بامزهای بود.
سوار اتوبوس شدیم و به به سمت بافت قدیمی شهر کرمان شامل بازار و مجموعه حمام و موزه گنجعلیخان رفتیم. این مجموعه شامل حمام بزرگی است که به کمک مدلهای انسان با لباسهای قدیمی در اندازههای واقعی بازسازی و تزیین شده است.
روبهروی عمارت حمام موزه سکه وجود دارد که به همان شیوه تزئین شده است و ضمناً گنجینههای سکه از دوران قبل از اسلام شامل دوره هخامنشیان تا دوران امروزی شامل سکههای قاجاری و پهلوی در آن موجود است.
آرامگاه درویشی به نام مشتاق آخرین بازدیدم از کرمان بود. درباره این شخص روایت است که او سیم سوم سهتار (سیم جفت با سیم بم) را به این ساز اضافه کردهاست کمااینکه این سیم هنوز هم به نام سیم مشتاق نامیده میشود.
دیگر در کرمان کاری ندارم. تا شهداد و رسیدن به حد فاصل کویر حدود 2 ساعت با اتوبوس راه است. باید از گردنههای سیرچ بگذریم و خود را به شهداد برسانیم. شهداد دروازه کویر لوت است. اما قبل از آن آبادی ییلاقی سیرچ پیش روی من است با سروی کهن و چند هزار ساله. با فاصلهای کمتر از نیم ساعت تا شهداد، سیرچ دارای آب و هوای معتدل است که در کنار جادههایش برف به چشم میخورد. میوههای سیرچ میوههای سردسیری مثل آلبالو و گردو هستند. اما با گذر نیم ساعته از سیرچ به سوی کویر لوت به شهداد میرسیم با نخلستانهای وسیع و پرتعالهای مشهوراش.
در مسیر قنات و آب انبار هم هست.
و شب که به شهداد میرسیم مهمان خوابگاه مدرسه دخترانهای هستیم که هنوز بازگشایی نشده است. فردا روز بازدید از کویر است. شام باقالی پلو با گوشت شتر میخورم و کله جوش با کشک اعلاء. مخلفات دیگر مثل سالاد و ماست و بورانی هم هست. حسابی چسبید. دیگر کاملاً شب شده اما به علت حضور ماه شب چهارده و آسمان غبارآلود چیزی از ستارههای زیبای کویری قابل مشاهده نیست. باید بخوابم.
یکشنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر