صدای مکتب تبریز
در حکایت آواز پرشکوه اقبال و نسخه بازسازی بهرامخان سارنگ
شهریار میگفت: وقتی اقبال میآمد خانه ما مرا مینشاند روی زانویش و میخواند. پدرم میگفت پنجره را باز کنید مردم صدای اقبال را بشنوند. اقبال میخواند و مردم میشنیدند...
بعله دیگر اینجوری است حکایت ابوالحسن خان اقبال آذر یا همان که شاه به او لقب داد اقبال السلطان...
حقیقتاً شاید نباشد کسی مثل این آواز خان بزرگ دوره قاجار که چنین حنجرهای داشته باشد و بتواند برای عده کثیری بدون امکانات صدا کنسرت اجرا کند، اما میدانیم که اقبال کنسرتهایش را بدون میکروفون اجرا میکرد.
و حدود شاید یک ماه پیش بود که اولین قسمت اجرای دسته شمشال در فرهنگسرای نیاوران اختصاص به بازسازی اجرای آواز ابوعطا به روایت استاد اقبال آذر داشت و آوازخان هم کسی نبود جز بهرامخان سارنگ. آن هم بدون میکروفون و به سبک اقبال.
اجرا به حالتی متفاوت و غیر متعارف بود. آواز خان روی سن به حالت ایستاده میخواند و هر از چندگاهی قدمی برمیداشت. در جایی که در اجرای اصلی اثر ضربی ابوعطا توسط تار استاد علی اکبر خان شهنازی اجرا می شود دسته شمشال بدون حضور روی سن به اجرای تصنیف مهدی خان آبدارباشی پرداخت. بهرام خان سارنگ در این بین روی سن قدم میزد و با سر اجرای گروه همخوان را تایید میکرد. این حرکت اشاره به عدم اجرای تصانیف توسط اجرا کنندگان آواز داشت. کسانی نظیر اقبال، طاهرزاده و دیگران از اجرای تصنیف خودداری میکردند و آن را دون شان خود میدانستند.
پس از پایان تصنیف آواز به گوشه حجاز و سپس اوج میرود که بهرام سارنگ بااجرایی زیبا حق مطلب را ادا کرد. تحریرها کاملاً شبیه تحریرهای اقبال بود و از نظر اجرای کلام هیچ دستی در نحوه خواندن اقبال برده نشده بود.
اینجا با هم اجرای اصلی آواز ابوعطا به روایت استاد اقبال آذر به همراه تار استاد علی اکبر خان شهنازی و کمانچه ابراهیم منصوری را میشنویم.
شعری که اقبال در این اجرا میخواند را هم در زیر آوردهام:
درآمد:
برخیز بده جام چه جای سخن است
که امشب دهن تنگ تو روزی من است
سَیَخی:
مارا ز رخ خویش می ِ گلگون ده
کاین توبه من چو زلف تو پرشکن است
حجاز:
چندان بخورم شراب کز بوی شراب
کاید ز تراب چون روم زیر تراب
اوج:
گر بر سر خاک من رسد مخموری
از بوی شراب من شود مست و خراب
عکس اقبال آذر: صفحه آوازهای اقبال آذر، موسسه فرهنگی هنری ماهور
عکس بهرام سارنگ: وبسایت مرکز موسیقی بتهوون
چهارشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۸۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر