ناله چنگ رباب
عندلیب از عشق گل در بوستان
ناله چنگ و رباب انداختست
رباب امروزی جزو آلات زهی به حساب می آید و سازی است از جنس چوب توت و دارای قسمت های کاسه یا شکم، دسته و سر است. رباب دارای دو کاسه است: کاسه پایینی تقریباً گلابی شکل و کاسه بالایی به شکل مثلث است.سینه مثلث شکل رباب به دسته ساز وصل می شود و بر روی دسته چهار پرده به فاصله های معین بسته می شود.همچنین بر روی دسته رباب هجده وتر از جنس نخ نایلون بسته می شود.از هجده سیم بسته شده روی دسته رباب ، شش سیم اصلی به گوشی ها وصل است و دوازده سیم فرعی دیگر توسط دوازده گوشی از جنس عاج به گوشی های رباب متصل می شود.شش سیم اصلی به صورت سه سیم دو تایی با هم کوک می شوند و سیم بم رباب را با پوششی از فلز می پوشانند. سرپنجه رباب که محل اتصال سیمهاست ، به سر پنجه کله قناری مشهور است. مضراب رباب گاهی سه گوش و از پر مرغ و گاهی از جنس شاخ ساخته می شود.در دوره های اخیر رباب بیشتر سازی محلی به شمار می آید چنان که می توان به عنوان مثال از رباب بلوچی نام برد.همچنین رباب در بخشهایی از خراسان و افغانستان معمول است و نواخته می شود.
رباب در دوره قاجار همچون برخی دیگر از سازهای کهن به بوته فراموشی سپرده شد؛ لیکن در کمال خوشبختی امروزه به همت تنی چند از نوازندگان خوش ذوق ، دوباره راه احیا را پیموده صدای گرم آن در قالب گروههای موسیقی طنین انداز است.در روزگار ما بیژن کامکار ، نوازنده پر توان معاصر سعی و تلاشی فراوان در احیای این ساز به کار برده و می برد.او که از اعضای گروه کامکار هاست تخصصی فوق العاده نیز در نواختن دف دارد و همکاری هایی نیز با گروه تنبور شمس به عنوان نوازنده دف داشته است.
اما گفتیم که جنس رباب از چوب درخت توت است؛ اما ظاهراً در قدیم کاسه رباب را از چوب زردآلو و دسته اش را نیز از همان چوب یا چوب گردو می ساخته اند. بد نیست بدانید که در کتاب (( سه رساله فارسی در موسیقی)) که به اهتمام مرحوم تقی بینش به طبع رسیده است، از قول حسن کاشانی درباره رباب آمده است که برای ازدیاد صدا در کاسه اش ((آبگینه مسحوق)) یعنی شیشه کوبیده شده مخلوط با سریشم می ریخته اند.
گفتنی است که نام رباب در میان اشعار بسیاری از شاعران نام آور ایران آمده است که می توان از میان آنها به دوبیتی های باباطاهر اشاره کرد که در بیتی آورده:
دو زلفونت بوه تار ربابم
چه می خواهی ازین حال خرابم
و همچنین اشعاری از دیگر شاعران مانند:
سعدیا گر بر درش خواهی چو چنگ
گوشمالت خورد باید چون رباب
(سعدی)
به رسم رفته چو رامشگران و خوش دستان
یکی بساخت کمانچه یکی نواخت رباب
( مسعود سعد سلمان)اما در این میان به ویژه باید از مولانا جلال الدین یاد کرد که رباب در شعر او نماد خروش است.او پوست و چوب رباب را در شعر خویش به فغان و فریاد می آورد و نغمه های نغز و لطیف و دل انگیز و روح نواز می آفریند...
برگرفته ازماهنامه سروش نوجوان
با تلخیص و اندکی تصرّف
احسان شارعی
20/3/1382
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر