هنر کاغذ و تا
پیرامون ریاضی و هنر
هیچ گاه نتوانستم و نخواهم توانست که با مداد روی کاغذ آن طور بلغزم که طرح زیبایی آفریده شود. طرح زیبا که چه عرض کنم عرضه کشیدن یک طرح چشم نواز و حتی طرحی در حد آنکه دل انسان را آشوب نکند را هم ندارم. اما توانستم کمی به پیچیدگیهای ریاضی وار رییتم در موسیقی پی ببرم. در حقیقت میان همه بی حد و مرزیها و راحت انگاریهای هنرمندان، ذهنم همه چیز را صاف و یا اینکه تعریف شده میدید. دلم میخواست نقاشها هندسه تحلیلی بدانند و حتی پیشنهاد هم کرده بودم به بعضیهایشان که البته بهم خندیده بودند. کسی دلش نمیخواست قوس بدن یک زن روی تابلوی رنگ روغنش تابعی لگاریتمی داشته باشد. اما من در مقوله ریتمهای ادواری در موسیقی ایران و هند عجیب با توانهای 2 خو گرفته بودم تا جایی که هر موسیقی را که میشنیدم بیاختیار شروع به شمردن ضربهایش میکردم. ریتمها گاهی برایم پیچیده میشد. مثل تصنیف "شیدایی" پرویز مشکاتیان که ریتم تنبک فرهنگفر در آغازش میخواند تَتَن تَتَن تَن تَن تَنَنَن، تَتَن تَتَن تَن تَن تَنَنَن... و من پاک گیچ شده بودم برای شمردن این ریتم.
حالا روی صحبتم این نبود که بخواهم بگویم که ترمز ذهن ریاضی وارم را که بچههای هنر قبولش نداشتند روی ریتم موسیقی کشیدهام و همانجا ماندهام. وقتهایی پیش میآمد که من صاف و مستقیم با زوایای دقیق 30 درجه یا 45 درجه قطعاتی از کاغذهای رنگی را که به دقت به شکل یک مربع کامل درشان آورده بودم تا میزدم و چشمهایی از رفقای هنرمند خیره میشد به دستهای من و سعی میکرد با یک چشم اینجا و یک چشم روی دست خودش حرکات مرا تقلید کند. بیشتر از همه این اتفاق روی صندلی کنار شومینه کافه 78 اتفاق افتاده بود. آخر سر که من روی کاغذ تای عجیب و غریبی میزدم اعصاب یکی بهم میریخت و تمام چیزی را که در دستش بود مچاله میکرد و حرکت بازگشتیاش از دست من به دست خودش روی تاهای من میماند و آخر سر صدایی از سر شوق که "وای چه خوشگل شده چهجوری درستش کردی؟" و من در میآمدم که "بابا مثلاً مهندسم!"
همه اینها را درباره هنر ریاضیوار اوریگامی گفتم. و البته من در این هنر دقیق در حد ابتدایی هم وارد نیستم. جستجوی کوتاهی کافیست که هرکس بتواند ببیند که از دنیای "کاغذ و تا" چه چیزهای عجیب و غریبی که بیرون نمیآید.
و حالا که این همه مقدمه به هم بافتهام باید اوریگامی را تعریف بکنم(!): هنریست ژاپنی متشکل از کاغذ مربع شکل و تا، بدون استفاده از چسب، بدون استفاده از قیچی. یعنی فقط تا کردن مجاز است. آیا به مخیله شما هم خطور میکند که چنین چیزهایی را بتوان فقط با کاغذ و تا ساخت؟
زمانی که آمریکا با بمباران شیمیایی هیروشیما به جنگ جهانی دوم پایان داد کودکی به نام ساداکو ساساکی تازه در این شهر متولد شده بود. او به رویایی اعتقاد داشت: اگر کسی هزار دُرنای کاغذی بسازد خداوند آرزویی از آرزوهای او را برآورده خواهد کرد. ساداکو قبل از اینکه در سن 12 سالگی بر اثر سرطان خون ناشی از تشعشعات رادیواکتیو بمباران اتمی بمیرد بیش از هزار دُرنای کاغذی ساخته بود. و حالا اوریگامیهای دُرنای کاغذی از همه جای دنیا ساخته و به مقبره ساداکو فرستاده میشود.
هرچیزی که تا اینجا گفتم به هنر سنتی ساخت اوریگامی در ژاپن ربط پیدا میکرد. اما تکنیک کاغذ و تا آنقدر پیشرفت کرده است که از آن در ساخت مدلهای تلسکوپ فضایی، کیسه هوای داشبورد اتومبیل، گلبولهای قرمز و سفید خون و هزاران چیز دیگر استفاده میشود. رابرت لَنگ در سال 2008 با ارائه سمیناری از ساختههایش به کمک کاغذ و تا اعجاب همه را برانگیخت. او نرمافزاری ارائه کرد که قادر به مدلسازی اجزاء پیچیده و ساخت آنها توسط اوریگامی بود. شاید بتوان ادعا کرد که آقای لَنگ میتواند هر چیزی را به کمک کاغذ و تا بسازد. او به ویژه در ساخت موجودات زنده متبحر است. دایناسور پرنده، فیل، سوسک و ملخ، ماهی، گوزن و هزارها موجود دیگر و حتی موجود نیمه انسان نیمه گاوی که مجسمهاش از زمان هخامنشیان در تخت جمشید باقی مانده است. اما لَنگ یک مهندس متخصص تلسکوپهای فضایی است و از تکنیکهای اوریگامی در ساخت مدلهای علمی پیچیدهای استفاده میکند. مادری که به کودکش پشت درب کاغذی کرکرهای خانهای در ژاپن ساختن دُرنای کاغذی سادهای را یاد میداد فکرش را نمیکرد که روزی بتوان با هنر اوریگامی تلسکوپ فضایی ساخت. اجازه بدهید تاکید کنم، همه اینها فقط با یک برگ کاغذ، بدون برش و چسب و فقط به وسیله تا کردن.
پنجشنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۸
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
موضوع جالبی رو انتخاب کردی.چند خط که خوندم فکر کردم این عکسها کار خودته!اینا فوق العاده اند.من هنوز تو درست کردن قایق کاغذی مشکل دارم.چه کارهایی از این انسان دوپا سر میزنه.
ارسال یک نظر