گُلی را فراموش کردهام که بر چهرهام میتابید آلبومی جدید به نام "دور تا نزدیک" حاصل همکاری هوشنگ کامکار و احمدرضا احمدی وارد بازار موسیقی شده است. برای بار دوم که این اثر زیبا را شنیدم پیچیدگیها و نازکآراییهایی را که در نگاه اول در آن نمیتوان یافت حس کردم. چهار قطعه موسیقی ایرانی در قالب یک اجرای ارکسترال با تنوع و پیچیدگی خاص اما شنیدنی در تنظیم و مدولاسیون. این پیچیدگی خصوصاً در قطعه آخر مجموعه بسیار خودنمایی میکرد. شعر، روندی سیر گونه در این آلبوم یافته است. شعری از سالهای آغازین تاریخ شعری ما در قرن شش هجری و در مرحله گذار از سبک شعر خراسانی به سبک شعر عراقی، آغازگر مجموعه است. قصیده معروف خاقانی که آنرا در باب حیرت و تحسین و البته تاسفاش درباره ایوان مدائن سرود. قطعه با همراهی پر رنگ ادوات ضربی و عود در فواصل شوشتری روایت میشود. تلفیق جالبی میان شعر و موسیقی برقرار شده است. عود که توسط ارسلان کامکار نواخته میشود نقشی فراتر از یک ساز را در این قطعه یافته است. صداییست که تصویرسازی کهنهای را از محیطی که شعر در آن شکل گرفته نشان میدهد. صدای احمدرضا احمدی که شعر را...
پستها
نمایش پستها از اکتبر, ۲۰۰۹
- دریافت پیوند
- فیسبوک
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
هنر کاغذ و تا پیرامون ریاضی و هنر هیچ گاه نتوانستم و نخواهم توانست که با مداد روی کاغذ آن طور بلغزم که طرح زیبایی آفریده شود. طرح زیبا که چه عرض کنم عرضه کشیدن یک طرح چشم نواز و حتی طرحی در حد آنکه دل انسان را آشوب نکند را هم ندارم. اما توانستم کمی به پیچیدگیهای ریاضی وار رییتم در موسیقی پی ببرم. در حقیقت میان همه بی حد و مرزیها و راحت انگاریهای هنرمندان، ذهنم همه چیز را صاف و یا اینکه تعریف شده میدید. دلم میخواست نقاشها هندسه تحلیلی بدانند و حتی پیشنهاد هم کرده بودم به بعضیهایشان که البته بهم خندیده بودند. کسی دلش نمیخواست قوس بدن یک زن روی تابلوی رنگ روغنش تابعی لگاریتمی داشته باشد. اما من در مقوله ریتمهای ادواری در موسیقی ایران و هند عجیب با توانهای 2 خو گرفته بودم تا جایی که هر موسیقی را که میشنیدم بیاختیار شروع به شمردن ضربهایش میکردم. ریتمها گاهی برایم پیچیده میشد. مثل تصنیف "شیدایی" پرویز مشکاتیان که ریتم تنبک فرهنگفر در آغازش میخواند تَتَن تَتَن تَن تَن تَنَنَن، تَتَن تَتَن تَن تَن تَنَنَن... و من پاک گیچ شده بودم برای شمردن این ریتم. حالا روی صحبتم ...