یکشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۳

بچه ها! این ها چند تا از فیلم های خوب من هستند

این فیلم ها را در طی دو هفته پیش دیده ام. فیلم ها گاهی آنقدر تاثیر گذار می شوند و یا گاهی آنقدر خاطره خوبی در ذهن ایجاد می کنند که به عنوان یادگاری تکرار نشدنی برای همیشه در ذهن انسان می مانند.
1-Underground
فیلمی از امیر کاستاریکا
برای دیدن شاهکار امیرکاستاریکا آماده شوید. هر نوع عامل مزاحم را از دور و برتان دور کنید. تلفن را از پریز بکشید، موبایل را خاموش کنید... از اون هم بالاتر... اگر احتمال می دهید قرار است کسی زنگ در خانه شما را بزند، آیفون را از بیخ و بن قطع کنید! با اطرافیان اتمام حجت کنید که اگر در حین دیدن فیلم مزاحم شما شوند برخوردتان از نوعدیگری خواهد بود. سعی کنید از نوعی خوراکی در طول فیلم استفاده نکنید که صدای خوردن آن در مغزتان شنیده شود. خوردن چیپس و پفک ممنوع. می توانید نوشیدنی میل کنید. البته اگر طوری دراز نکشیده باشید که در حین نوشیدن احیاناً ثانیه هایی از فیلم را از دست بدهید... کمی در اطراف خود جاده خدا بگذارید. چون موزیک فیلم بسیار محرک و شاد است. آنقدر که ممکن است با صدای ترومپت ها و همگام با رقص بازیگران شما هم به پا خیزید!! این شادی در پس غمی نهفته از زخم هایی که در جنگ جهانی دوم بر بدن بشریت باقی مانده است نوعی فراموشی غم را القا می کند در حالی که در پایان فیلم به غم بازمی گردیم... به آن می اندیشیم و می بینیم که چقدر دوستش داریم. گاهی دیوانه ها آنقدر مسائل را بهتر می فهمند و ابراز می کنند که هیچ عاقلی توانایی اش را ندارد. آنگاه به درجه ای از بلوغ می رسند که چاره ای جز دار زدن خود ندارند.
همه اینها را در Underground می یابید. پس در دیدنش شک نکنید و فیلم را با دقت تمام ببینید. در جایی که لازم است با تمام وجود بخندید. در وقت مقتضی همراه با سه شخصیت معروف فیلم برقصید و وقتش که شد همراه با پسرک دیوانه گریه کنید. همه این کار ها را انجام دهید تا معنی این پاراگراف بلند و به ظاهر بی مفهوم را دریابید!

2-Coffee and Cigarettes
فیلمی از جیم جارموش
بحثی راجع به کافه های کوچک تهران بزرگ
شما در کافه های مختلفی می توانید بنشینید
. کافه عکس، میرداماد، مرکز خرید اسکان
می توانید به کافه عکس بروید. این جا در و دیوار پر از عکس است و زمانی که کافه شلوغ باشد می توانید صدای موزیک خالتور را با تمام وجود بشنوید!!! وقتی کافه کمی خلوت تر باشد احیاناً در حین خوردن قهوه فرانسه موزیک کمی کمتر شما را آزار می دهد. زیرا وقتی که مسئول کافه حس کند موقع شنیدن موزیک های بهتر است برای شما هتل کالیفرنیا و خولیو ایگلسیاس و یا حتی سیاوش قمیشی انتخاب می کند. حق دارید به خاطر این همه سلیقه که به خرج داده می شود موهای خودتان را بکنید. قهوه ای که می نوشید خیلی خوب نیست هر چند که خیلی هم بد نیست. عکس های در و دیوار هر از چند گاهی تعویض می شود تا عکس بودن کافه را در شما القا کند!
. کافه 78، کریمخان، خیابان آبان
این کافه تا حد معقولی بزرگ تر از کافه های دیگر است. با ورود می توانید صندلی مناسبی انتخاب کنید. اگر سردتان است به کنار شومینه بروید و اگر دارید می پزید دم در را انتخاب کنید. در هنگام ورود دقت کنید گربه ای را که دم در خوابیده است له نکنید. قبل از اینکه سرجایتان بنشینید چند تایی مداد رنگی و کاغذ از کنار ستون بردارید و نقاشی کنید. منوی کافه 78 بسیار پر و پیمان است. انواع نوشیدنی گرم و سرد، سالاد های جور واجور، ساندویچ و اسنک، عرقیات گیاهی، شربت های خوشمزه... نکته دیگری که کافه 78 از وجود آن به خود می بالد. کنار شومینه مرد بزرگی نشسته است. او یک کافه نشین بزرگ است و هر از چند گاهی کاغذ و مدادی از کنار ستون برمی دارد و نقاشی می کند. او آاقی توکا نیستانی است که به شما لبخند می زند! بریم بعدی...
. کافه 21، خیابان وزرا
اینجا کافه بسیار کوچکی است. روزهایی که از خیابان وزرا می گذرید می توانید نیم نگاهی به پنجره کافه 21 انداخته و احیاناً آمار دوستانتان را در بیاورید. از اینها گذشته کافه 21 معدن میل کردن چیز های بسیار خوشمزه است. هر نوع نوشیدنی که سفارش دهید از میل کردنش لذت خواهید برد. کاپوچینوی آن چیزی متفاوت و ورای کافه های دیگر است. قهوه کافه 21 گاه آنقدر غلیظ است که با تمام وجود قهوه بودن خود را ابراز می کند. از صندلی ها و میزهای کوچک که بگذریم کافه 21 محیط بسیار خوبی است. موزیک های کافه 21 بی نظیر است. از شنیدن صدای لئونارد کوهن، مارک نافلر، شهرام ناظری، فردی مرکوری و ... قطعاً خوشحال خواهید شد ضمن اینکه هر از چند گاهی ساند ترک های مشهوری همچون آثار موریکونه را خواهید شنید. البته اینجا هم مانند همه جا افراد نامناسبی پیدا می شوند که عادت دارند عقیده شان را در باب خوب بودن موزیک های مزخرف ابراز کنند. اگر خانمی وارد شد و از مسئول کافه خواست صدای فرمان فتحعلیان در کافه طنین انداز شود و سپس غرق در حس خوبش مشغول خوردن نسکافه با شیر شد اصلاً یکه نخورید. شما که مثل او نیستید. شما فقط موزیک های خوب گوش می کنید!
. کافه ماگ، جوردن، خیابان گل آذین
این جا بالای شهر است. به شدت بالای شهر است. این کافه دو طبقه دارد که در طبقه پایین دو میز و در طبقه بالا سه میز قرار گرفته است. به گفته توکا نیستانی طبقه بالا به مراتب بهتر از طبقه پایین است زیرا طبقه پایین مخصوص علاقه مندان به فوتبال و عادل فردوسی پور است. گرچه او کمی اغراق می کند ولی باید پذیرفت که طبقه بالا بسیار بهتر از طبقه پایین است. در مورد کیفیت نوشیدنی های این کافه باید گفت که به هیچ وجه به اندازه کافه 21 خوب نیست گرچه بد هم نیست. این کافه که کمین گاه سابق توکا به شمار می رود کافه بسیار خوبی است ولی رسیدن به آن کمی سخت به نظر می رسد.
. کافه شوکا
. کافه رئیس
. کافه کنج
بسه دیگه بریم سراغ فیلم... Coffee and Cigarettes فیلمی است که ممکن است کسی که فیلم را به شما می دهد با تمام وجود این عقیده را ابراز کند که این فیلم فیلم خوبی نیست. در حالیکه برای دیدنش باید کمی حوصله داشت گاهی با صدای بلند خندید. حضور روبرتو بنینی در صحنه ابتدائی فیلم نوید خوبی برای یک فیلم خوب است. بازی فوق العاده او شما را آنقدر می خنداند که از اینکه فیلم را ترک می کند به شدت غمگین می شوید. البته نگران نباشید. افراد جالبتری هم در راهند: تام ویتس! بله تام ویتس هم در این فیلم بازی می کند. فیلم محدود به یک میز در کافه های مختلف می شود که افرادی ( معمولا دو نفر) دور آن نشسته اند و راجع به قهوه و سیگار صحبت می کند. در صحنه های مختلف به بیننده القا می شود که : این قهوه ای که تمام ژست و قیافه آنرا می نوشید واقعاً هم چیز خوشمزه ای نیست!! سیگار هم همین طور ... یعنی چه که دودی را به داخل شش هایتان می کشید و بیرون می دهید. اگر می خواهید آنرا داخل بکشید پس چرا آنرا بیرون می دهید؟ اگر می خواهید آنرا بیرون دهید پس چرا از ائل آن را به داخل کشیدید؟
زندگی ما سراسر از قهوه و سیگار است و مشکلاتی که حین مصرف این دو بوجود می آوریم و حل می کنیم و یا فقط مشکل مان اینست که ساعتی در کافه بنشینیم و قهوه ای بخوریم، سیگاری بکشیم و هیچ دلیل خاصی برای اینکار نداشته باشیم.

3- 2001: a space odyssey
شاهکاری از استنلی کوبریک
با دیدن این فیلم به دیدی تازه ای از خداشناسی می رسید. این فیلم یک فیلم کاملاً تخیلی است و وجه تمایز آن با فیلم های نه چندان خوبی همچون جنگ های ستاره ای اینست که شما را با جنبه های دیگری که ممکن است موجودات فرازمینی آنرا دارا باشند آشنا می کند. موجودات فضائی نباید حتماً ظاهری ترسناک داشته باشند و هیکل آنها چیزی خارق العاده و خاص باشد. یک موجود فرازمینی می تواند در اندیشه هر کسی شکل بگیرد، بالیده شود و آنگاه که عرضه شد به معرض داوری گذاشته شود، همان طور که برداشت استنلی کوبریک و آرتور سی کلارک از موجودات فرازمینی بسیار جالب تر ایده های عجیب و غریب و پر از تحرک جرج لوکاس در جنگ های ستاره ای از آب در آمد. کوبریک با ساختن 2001 ، یک ادیسه فضائی یک فیلم فلسفی ساخت و راهی دشوار تا رسیدن انسان به کمال مطلوب را نشان داد. در داستانی که آرتور سی کلارک آفریده بود انسان – که در لباس فضانورد سفینه اکتشافی نمادینه شده بود- در پایان سفر دور و درازش پس از غلبه بر کامپیوتری که نزدیک بود بر سازنده اش چیرگی یابد به جائی رسید که در پرتو توجهات موجوداتی فرازمینی رسید. این انسان از مدت ها پیش خیال بازگشت را از خود دور کرده بود و اینک به جائی رسیده بود که دیگر چشمش توانائی دیدن این همه شکوه و سخاوت و بزرگی و قدرت را نداشت. آیا موجودات فرازمینی که آرتور سی کلارک و کوبریک به زیبائی آن را به تصویر می کشند نوعی تجلی از پروردگار نیست؟ آیا فضانورد سفینه اکتشافی اینک در بهشت برین نیارامیده است که این گونه پس از طی کردن فاصله ای این چنین دور از کره زمین کلاه فضانوردی اش را از سر بر می دارد و از اکسیژن خالصی که موجود فرازمینی برایش مهیا کرده است تنفس می کند؟ اینها همه تخیلات دانشمندی همچون آرتور سی کلارک است که به دست هنرمند کوبریک نمود بصری پیدا کرده است. 2001 یک ایده است. یک افق دور برای اینکه ما را برای رسیدن به خود ترغیب کند.
5-talk to her
6-The Dreamers
7-Irreversable
8-…
9-…
10-…

احسان شارعی
18/11/1383

هیچ نظری موجود نیست: