چهارشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۸۳

تو هر لباسی قشنگی... عزیزم!

قالب وبلاگم رو عوض کردم. این تمام چیزی است که می خوام بگم. اما دیگه چیزی برای گفتن نیست؟...
***
دو تا رانی پرتغال داشتم. در یکیش شکست. در اون یکی باز شد. یه خورده خوردم. گرم بود. گرم ولی خوشمزه. توی پاییز لازم نیست که آب میوه آدم یخ باشه. گاهی وقت ها که آدم کمی احساس سرما می کنه می تونه یه آب میوه گرم بخوره...
تمام این قضایا در حالی اتفاق می افته که من پشت کامپیوتر نشسته ام و دارم با قالب جدید اسطرلاب ور می رم. کار کردن با اچتمل خیلی راحت نیست ولی کم کم دارم یاد می گیرم. بعد از کلی کلنجار رفتن بالاخره تونستم قالب رو درست کنم. حالا به اسطرلاب نگاه می کنم. چقدر قشنگ شدی!!! لباس نو مبارک.
عوض شدن قالب اسطرلاب را می خواهم شروعی برای یک سری تحولات در آن قرار بدهم. کمی باز تر بنویسم و صراحت لهجه داشته باشم. این یک شروع دوباره است. اسطرلابی که بیش از دو سال از عمرش می گذرد از امروز کمی به تحول نیاز دارد. من به عنوان نویسنده ... چند لحظه صبر کنید، دارم یه بادام تازه پوست می کنم، پوست قهوه ایش نباید زیاد خوشمزه باشه ولی مغز ِ سفیدش ... ... خب. خوردمش. خوشمزه بود. بله می گفتم. من به عنوان نویسنده متحول می کنم.
***
راستی یه قسمت دیگه هم به اسطرلاب اضافه کردم. حالا به جز فتوبلاگ، بخش موسیقی های اسطرلاب را هم راه اندازی کرده ام. موسیقی هایی که از ابتدا تا امروز در اسطرلاب قرار داده شد حالا در بخش موسیقی قرار دارد. می توانید آنها را با حجم دانلود کم روی هاردتان ذخیره و گوش کنید.
مامانم همین الان یه پرتغال سبزرنگ کنار دستم گذاشت که قسمتی از پوستش با دست کنده شده. شاید این یه راهنمایی باشه که باید بقیه پوستش رو چه جوری کند و به لذت ِ خوردن اولین پرتغال ِ فصل رسید. اولین پرتغال همیشه خوشمزه ترینه. اسطرلاب با یه قالب جدید از اون هم بهتره...
احسان شارعی

هیچ نظری موجود نیست: