این طرف شهر چقدر زیباست! بار ها پیش آمده که از چهارراه ولی عصر بگذرم. مقصدم در اکثر موارد یا کتابفروشی های رو به روی دانشگاه بوده ویا مرکز موسیقی بتهوون و در مواردی جزئی مرکز هنری تئاتر شهر... این منطقه شهر که شاید بتوان گفت از مکانهای پر رفت و آمد شهر به حساب می آید دیدنی های بسیاری را در خود جای داده است. بیایید از این دیدنی ها بازدید کنیم. من راهنمای شما هستم. فرض کنید که در یک روز خلوت وارد این محدوده شهر بشوید. ابتدای مسیر را مشخص کنیم: خیابان کارگر شمالی. شما در مقابل درب موزه هنر های معاصر قرار دارید. می توانید یک بازدید لذت بخش از یک نمایشگاه آثار هنری انجام دهید و در ضمن از پیچیدگی و زیبایی ساختمان این موزه لذت ببرید. حالا شما از موزه خارج شده اید. نیازی نیست تا سوار هیچ نوع وسیله نقلیه بشوید. چند قدم که به سمت جنوب بردارید به سر در پارک لاله می رسید. هدیه ای در انتظار شماست. وارد بلوار کشاورز بشوید و سعی کنید این چیز غیر مترقبه را ببینید. در میان هیاهوی جمعیت و ماشین و اتوبوس و موتور سیکلت، یک مرد در حالیکه با تبحر سیارات منظومه شمسی را بر گرد سرش می چرخاند، رو به سوی غرب دا...
پستها
نمایش پستها از ژوئن, ۲۰۰۴
- دریافت پیوند
- فیسبوک
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
دیوان شمس و باخ
دیشب به شدت مشغول درس خواندن بودم. خسته شدم. خوابم برد. همانجا روی کتابها... خوب نخوابیدم. الان که بیدار شده ام حال خوشی ندارم. راس ساعت 11 از ضبط صوتم صدای موسیقی به گوش می رسد. یک مرد ترانه خوانی می کند:
من آن ماهم که اندر لامکانم...
ای تو به هم شکسته... از تو کجا گریزم...
من از این خانه پر نور به در می نروم
من از شهر مبارک به سفر می نروم
منم و این صنم و عاشقی و باقی عمر
من از او گر بکشی جای دگر می نروم
گر جهان بحر شود موج زند سر تا سر
من به جز جانب آن گنج دو ابرو نروم
این خبر رفت و به هر سوی و به هر گوش رسید
من از این بی خبری سوی خبر می نروم...
یک صدای لطیف روی نغمه های موزون و منظم و ریاضی وارِ باخ، بداهه خوانی می کند!
من آن ِ توام، مرا به من باز مده
بربط می نوازد. رَباب می نوازد. دف می زند. با قره نی و دودوک همنوا می شود. صدای ویلنسل به گوش می رسد. کسی پیانو می زند. آلات موسیقی به یکباره شور می گیرند:
تیز دَوَم تیز دَوَم تا به سواران برسم
نیست شوم نیست شوم تا بَرِ جانان برسم
به عقب رفتم. حسام الدین چلبی را دیدم. به نزدیک مولانا...
- دریافت پیوند
- فیسبوک
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
گیاهخواری- Radio Tarifa
روزهای امتحانات کم کم نزدیک می شود. باید یک برنامه ریزی درست و حسابی انجام دهم. اما قبل از این که به امتحانات فکر کنم شروع یک پروژه را اعلام می کنم. پروژه ای به نام گیاهخواری. دو روز پیش خواندن کتاب فوائد گیاهخواری صادق هدایت را در مترو به پایان رساندم. حقیقتاً وقتی به دانشگاه رسیدم و ظرف های پلاستیکی برنج و کباب را دیدم نتوانستم حتی یک لقمه هم بخورم. همین روزها - قبل از شروع امتحانات- به سراغ سامان گلریز می روم تا در یک مصاحبه جالب راجع به ((غذایی که می خوریم)) صجبت کنم. در ضمن حتماً به یک پزشک تغذیه هم مراجعه می کنم تا برنامه غذایی خوبی برای خودم درست کنم. درست است که نبود گوشت را می توان با سبزیجات و فراورده های نباتی به طور کامل برطرف کرد اما این کار نیاز به دانش در زمینه تغذیه دارد.
در فرصت های آینده بیشتر راجع به گیاهخواری خواهم نوشت.
مطلب بعدی یک موضوع دوست داشتنی است. لیلا در وبلاگش از قول گوته حرف خوبی نوشته است. آدم باید هر روز قدری موسیقی گوش کند. تازگی ها موسیقی خوب چی گوش داده اید؟ من Radio Tarifa را گوش داده ام. شما هم بشنوید! یک آهنگ از آلب...