پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئیه, ۲۰۰۴
تصویر
ویژه نامه مشروطیت -پیشگفتار جنبش مشروطه، فریادی در زیر آب بی شک در طی تاریخ حوادث زیادی بر مردم ایران رفته است. تلخ و شیرین. اما بر هیچ کس پوشیده نیست که کام مردم ایران برای رسیدن به آزادی ، بهره مندی از حقوق اجتماعی، حق تعیین سرنوشت و مسائلی از این قبیل در اکثر موارد تلخ بوده است. ایران، کشوری با بیش از 2500 سال تاریخ ، گاه آنچنان در سراشیبی سقوط قرار گرفته که نابودی آن اجتناب ناپذیر به نظر می رسیده و گاه چنان در طی مسیر کمال، پر ابّهت ظاهر شده که حکومتی در خور تحسین را در تمامی جهات نوید داده است. سرگذشت این کهن بوم و بر ، زندگینامه انسانی را فرایاد می آورد که با گذر عمر بلوغ خود را پیموده و می پیماید و تجاربی گران بها کسب می کند. در عهد پرشکوه داریوش کبیرهخامنشی ، اعتلای یک حکومت مردم سالار را ناظر است، اما چیزی که بعد از آن رُخ می نماید حکام ظالم و حکومت های تنگ نظر و مستبد است. در عهد ساسانی حکومتی دینی، امّا مستبد و خود رای به همراه فاصله طبقاتی شدید؛ در عهد خلافت اعراب حکومتی مبتنی بر تحمیل دین و زبان به همراه رگه های نژاد پرستانه؛ در عهد چنگیز مغول و تیمور لنگ حکومتی زیر لوا...
تصویر
پروژه گیاهخواری رفیق گیاهخوار من مشغول نفی خشونت است! گفتگو با مانیش ، دوست هندی گیاهخوار من زمان زیادی نیست که من و مانیش با هم دوست هستیم. او چهل و یک ساله است و من بیست ساله. ما در طی این دوستی کوتاه مدت بارها و بارها راجع به گیاهخواری صحبت کردیم. هر چه بیشتر گذشت، صحبت های مانیش برای من جالب تر شد، بطوریکه بالاخره تصمیم گرفتم یکی از گفتگوهایم با مانیش را در اسطرلاب چاپ کنم. او هم از این پیشنهاد استقبال کرد. در این گفتگو راجع به اثرات روحی و جسمی گیاهخواری، عقاید بودایی، موسیقی و کلی چیز باحال دیگه صحبت کردیم. حاصل گفتگوی ما این است که می خوانید: احسان: سلام مانیش! مانیش: سلام احسان! چه خبر؟ احسان: خبری نیست. حالت چطوره؟ مانیش: خوبم. مرسی. احسان: قرار بود با هم گفتگو کنیم... درسته؟ مانیش: بله. احسان: بسیار خوب. شروع کنیم. مانیش: من آماده ام... احسان: من زمانی که به یک چت روم راجع به گیاهخواری وارد شدم با مانیش آشنا شدم. درست نمی تونم اسم اون چت روم رو به یاد بیارم. اسمش چی بود مانیش؟ مانیش: Vegetarian, Vegan and Raw Vegan احسان: آها.. درسته... من در ابتدا با پدر تو صحبت کردم. اون به...
تصویر
فتح طهران 23 تیر، سالروز فتح طهران به دست مشروطه خواهان روز ها روزِ اندوه و جنگ است. در طهران عزاداری بی سر و صدای آزادی خواهان و در تبریز سر و صدای کر کننده شلیک توپ و تپانچه بر پاست. از ایران تبریز باقی مانده است. از تبریز کوی امیر خیز و از امیر خیزیان ستار خان. اوست که دلیرانه می جنگد و با تمام توان مقابله می کند. شاید خود او هم باور نداشت که با گذشت ایام روزی فرا برسد که از پس این جنگ او و یارانش نه از تبریز، بلکه از تمام شهر های آزادی خواه ایران رهسپار طهران شوند، قوای دولتی را شکست دهند و مشروطه را به ملت ایران بازگردانند. آری، در جنگ باید با رویاهای خوش، آینده را ساخت، جنگید و به رویا رنگ واقعیت بخشید. ستار خان همین کار را کرد. روز ها روز خنده محمد علی میرزاست. اینک مجلس به توپ بسته شده است، شلیک توپ لیاخوف یک دم قطع نمی شود، شاپشال مدام در گوش شاه فرمان های رسیده از جانب روسیه را می خواند، آیت الله طباطبائی و بهبهانی تبعید شده اند، ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل به جرگه کشته شدگان مشروطه پیوسته اند و در نهایت تعجب، میرزا علی اکبر خان دهخدا و سید حسن تقی زاده ک...