
با کاروانسالاری افتاده از پا در حد فاصل شعر و نثر مصاحبه ای با مهدی اخوان ثالث به همراه چند شعر چاپ نشده از او کاروانیها! کاروانسالاری افتاده است از پا چیست تدبیر؟ کاروان آیا بماند یا براند؟ چه زیبا گفته است منوچهر آتشی در سوکِ آن کاروانسالار بزرگ. اخوان جاوید. فردوسی زمانه... و من امشب در عالمی سیر می کنم که حد فاصلی میان شعر و نثر است... خیال! ... و چه زیباست این خیال! ... عجب شور انگیز است! ... به هر جا که خواستی سرک می کشی.هر که را که خواستی می بینی و با هر که خواستی درد و دل می کنی... و من امشب در خیال زیبایم رو در روی کسی هستم که در مقابل او سنگ ریزه ام مقابل کوه! با نگاه نافذش ، صدای گیرایش ، غالب گشته و من مغلوب و حیران جرات نگاه کردن در چشمان او را ندارم... مهدی اخوان ثالث، یگانه کاروانسالار شعر معاصر، آنقدر از سر کوه بلند خم شده تا فروتنانه به چند سوال مضحک من جواب دهد... سر میزی نشسته ام و او پر هیبت و با صلابت در سوی دیگر میز قرار گرفته است. باورم نمی شود. منم و اخوان ِ بزرگ و شمعی روشن که ناظر گفتگوی ماست و روشنی بخش خیال ِ من . *** از چند ...